تیشتَر

شهامت می خواهد دوست داشتن کسی که هیچ وقت هیچ زمان سهم تو نخواهد شد. #ویسلاوا_شیمبورسکا

روی ویلچر آوردند، پیرمرد فرتوتی را که انگار در دنیای دیگری بود، پسرش شرح ماجرای کومای یکماهه اش را میگفت و من هم مدارک پزشکی اش را بالا و پایین میکردم. طبق مدارک امیدی نبود به ایستادن دوباره اش، اما همیشه اصل بر معاینه است؛ گفتم بهش بگویید تلاش بکند روی پاهایش بایستد. پسر و عروسش حرف هایم را در گوشش هجی میکردند، به زبان عربی!

باورت میشود؟ قلب من بود که به تپش می افتاد، پرسیدم اهل خوزستانی؟ گفت: خرمشهر...

باقی را نشنیدم، حالا باید تلاش میکردم خرمشهر دوباره بایستد. حالا خرمشهر آمده بود، چیزی در من جوانه زد، سبز شد، فعل آمدن، برخواستن...

پیرمرد با همان لهجه ی عربی پرسید: علاجی دارد؟ گفتم: بله پدرجان، علاج دارد...

پ. ن: همه چیز علاج دارد، جز درد نداشتنت

هیچ|


آخرين مطالب
» آشُف
» رها کن
» نامعادله
» بی اجازه
» آغوش
» عاشقانه ی خاص
» جاده های یکـ ـطرفه
» به پیری هم خو میگیرمـ...
» همین
» مرجع تقلید

 Design By : Pichak