تیشتَر

أتعلم عيناكِ أني أنتظرت طويلاً

بیت بیت غزلم شوق پریدن دارد

وه که دیدار غزل درد کشیدن دارد

چشم نرگس شده ات باده پرستم کرده

سعی بین حرم و میکده دیدن دارد

توبه کردم که قلم دست نگیرم اما

هاتفی گفت که این بیت شنیدن دارد

وخدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر

شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد

صحبت از قیمت این غمزه و آن ناز مکن

ناز عاشق کشت ای دوست خریدن دارد

عجب این نیست که آهوی دلم صید تو شد

طعم شهد لب صیاد چشیدن دارد

آن زمانی که آب و گلت را بسرشت

زیر لب گفت که این روح دمیدن دارد

قصه ی دست و ترنج است تماشاگه عشق

شکر وصل رخ تو جامه دریدن دارد

دیدن روی تو راه دگری می خواهد

شرح دیدار تو از شعر بریدن دارد!!

محمود زارع🌴

هیچ|


آخرين مطالب
» حال بد
» میتوانی غرق کنی خودت را در من، ظرف جانم پذیرای دریای وجودت خواهد بود
» خوشا اگر نه رها زیستن، مردن به رهایی
» من ازین دنیا چی میخوام
» تعلق!
» نبودنت، در این مقیاس کشنده ست نازنین م
» کجای این جهان ایستاده ای، تا بیایم ث دورت بگردم
» 🍸 مایکوفسکی طور
» امید
» خدارو چه دیدی، شاید پرگرفتیمــــ...

 Design By : Pichak