تیشتَر

أتعلم عيناكِ أني أنتظرت طويلاً

خدا اگر بودم، یک بار تو را خلق میکردم، هزار بار تماشایت؛ اصلا تو را می بردم به کهکشان دیگری، دورتر از آدم ها، سالها نگاه ت میکردم، موهایت را شانه میزدم و تو برایم شعر میخواندی...

خدا نبودم و آدم بودن سرنوشت باختن تو بود.

پ. ن

تنها آدمی ست که در جوانی "تپش های عاشقانه ی قلبش" را جدی نمیگیرد، همانطور که در میانسالی درد های تیر کشنده ی قلبش را... با خود میگوید چیزی نیست، فرصت هست، حماقت امیدوارانه... آنگونه که جوانترها در عشق بیشتر بازنده اند و میانسال ها در سکته های ناگهانی قلبی...

هیچ|


آخرين مطالب
» بشر
» خدا
» نارنجی
» عزیزتر از جان م
» به رنگ چشمانت
» من‌ هرنفسم‌ برنفس‌ِنازتو بند است؛ من‌ مشتريم‌،قيمت‌ لبخند تو چند است ؟
» انگار تمام علاقه‌ام را خرجِ تو کرده‌ام. دیگر به هیچ‌کس دیگری، هیچ احساسی ندارم!  _#جمال_ثریا
» از تو در عکسهایت، چشم ها ماند که بامن مهربان بودند و دستانت  در صلح، باقی در عرش ربوبی، دور از دسترس
» تبریک🌷
» چشم هایش

 Design By : Pichak