تیشتَر

أتعلم عيناكِ أني أنتظرت طويلاً

تو و خداوند و من

تنهای تنهای تنها

جایی در دورترین ساحل اروند

نشسته بودیم و چای می نوشیدیم؛

بی اعتنا به شعر و نوشتن و غزل...

هیچ|


آخرين مطالب
» تبریک🌷
» چشم هایش
» میگم تموم شاعرا برای تو غزل بگن...
» ادبیات
» ازهرطرف که میـ روم، نمی رسم به تو، بیـ تای بی همتا
» من و روسری ات حرف های بسیاری خواهیم داشت؛ او از بوسه های گردنت خواهد گفت، من از بوسیدن عکس هایت...
» شاملو راست میگفت:
» طبیب دل ما
» باد مخالف
» تو میدانی

 Design By : Pichak